خاطرات خنده دار92
خاطرات خنده دار92
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

داشتم خیر سرم بعد عمری درس میخوندم،بعد نمیدونم چی شد خواستم یه فکری کنم که بعد از فارغ التحصیل شدنم تو طرح کار نکنم و برم یهو واسه تخصص(الان فهمیدین میخوام پزشک بشم یا بیشتر توضیح بدم؟)
فک کردم مثلا میتونم یه ازدواج سوری کنم که یهو یاد فرار از زندان و مایکل اسکافیلد افتادم(الان فهمیدین من فرار از زندان رو دیدم؟البته افتخار نیستا)و باز یهو یاد اون قسمت افتادم که بلیک میره سراغ زن سوری مایکل و باز یهو رفتم عمق سانسور صداسیما…(تازه میفهمم با دیدن فیلمای دوبله کجاهارو که از دست نمیدیم)
یعنی من اینطوری درس میخونم…اصلا تمرکز فوران میکنه از من…اگه بخت یار باشه از این فورانات رو باز براتون تعریف میکنم…

******

یه سری هم با یکی از دوستام بحثم شد گفت حیف که سیدی وگرنه یه جوری میزدمت که راه خونتونو گم کنی icon neutral خاطرات خنده دار
جالبه کل هیکلش نصف منه icon neutral خاطرات خنده دار
بهش گفتم اعتماد بنفستو تحسین میکنم icon smile خاطرات خنده دار )

******

دیروز امتحان تعیین سطح زبان داشتیم تو دانشگاه
آقاهه برگشت گفت من قبلش بگم یکم صدای listening بده ولی شرایط برای همتون یکسانه
پخش کردن صدارو اصن افتضاحی کیفیت صدارو اینطوری براتون بگم
فرض کنید دوتا پیرزن ته زیرزمین با هم درگوشی حرف بزنن شما اینور زیر زمین با این ضبط دستیا صدارو ضبط کنید بعد بذارید پشت میکروفن پخش بشه
خوب یه جوری بذارید آدم بفهمه اینا اقلا به چه زبونی حرف میزنن

 دو تا یارو داشتن تو يه ماشين بمب كار ميذاشتن يكيشون به اون يكي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر شه چي كار كنيم؟ اون يكي ميگه نگران نباش من يكي ديگه دارم

 یارو داشت گريه می کرد. باباش پرسيد چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح ب  

بچه یارو از پدرش مي‌پرسه: بابا، ماه نزديك‌تره يا اصفهان؟ یارو ميزنه پس گردنش و ميگه: آخه احمق، معلومه ديگه، مگه تو از اينجا ميتوني اصفهان رو ببيني دوني

اگر خسیسه برات يه اس ام اس (پیامک) داد ، بدون که به يادته ، اگردو تا اس ام اس (پیامک) فرستاد بدون که خيلي خاطرت مي خواد ، اگر سه تا اس ام اس (پیامک) فرستاد ، بدون که موبايل مال خودش نيست

مي دوني سر دره مطب جراحي پلاستيک چي نوشته؟لولو تحويل ميگيريم هلو تحويل ميديم

  به یارو ميگن چرا زنتو باچاقو كشتي ميگه والا وضع ماليمون خوب نبود كه تفنگ بخرم

  یارو نشسته بود سر جلسه کنکور. سؤالا رو پخش می کنن و یارو اول یه پنج دقیقه ای مبهوت به سؤالا خیره میشه . بعد یه پنج تومنی از جیبش در میاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر میکنه . بعد 50-40 دقیقه مراقب میبینه یارو خیس عرق شده و مرتب یه سکه رو میندازه بالا و زیر لب فحش میده . میره جلو می پرسه داری چیکار میکنی؟ یارو می گه همه سؤالا رو جواب دادم . دارم جوابامو چک میکنم

 افسر داشته امتحان رانندگي ميگرفته. از یارو ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ یارو ميگه: برف پاك كن جناب سروان! افسر تعجب میکنه، ميپرسه: يعني چي؟ یارو ميگه: جناب سروان، يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

  بی غیرته پاي كامپيوتر جو گير ميشه زنشو سند تو ال ميكنه

  به یارو ميگن بچت حشيش مي‌كشه ميگه حشيش چيه؟ ميگن يه چيزيه كه آدم مي‌كشه و ميره تو فضا. شب پسرش مياد خونه و یارو بهش ميگه اصغر حشيش مي‌كشي؟ پسره ميگه نه بابا چطور مگه؟ یارو ميگه خفه شو پدر سگ، مردم تو آسمونا ديدنت

به یارو ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون


نظرات شما عزیزان:

)7fery7gh7)Farzaneh gh)
ساعت11:28---28 تير 1392
خيلي وب سايت قشنگي داري دمت گرم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: